پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۲۰ ب.ظ
شوهر قری
دیشب که از خونه مامان با عصبانیت تمام برگشتم و داشتم حساب میکردم گذاشتن دخترک پیش مامان چه فایده ای میتونه داشته باشه و هر چی فکر می کردم به نتیجه ای نمیرسیدم و از طرفی فکر میکردم چطور به شوهر بگم این قضیه رو وارد خونه شدم که دیدم رو تخته وایت برد دخترک با ماژیک یه متن برامون نوشته به این مضمون که من و دخترک گل های بغ زندگیش هستیم و دوستمون داره و دورمون میگرده و فلان و آره و اینا
عصبانیت رو دادم پس ذهنم و شادی کل قلب و ذهنم رو پر کرد
ایده ش قرری بود ولی خیلی خوشم اومد ..بوس به کله و هیکل گنده ش
۹۸/۰۵/۱۷