سینوزیت در دوسال ونیم
دو روزی بود دخترم تب داشت و بهش بروفن و استامینوفن میدادم و جواب می داد براش
از عصرش شوهرم و دایی ش که تازه از شهر دیگه اومده بود خونه شون رفته بودن بیرون .سر شب باز دخترک تب کرده بود و بهش استامینوفن داده بودم ساعت ده و ربع دیدم تبش پایین نمیاد باز ده و ربع بهش بروفن دادم و ساعت یازده باز تب داشت با توپ پر زنگ زدم بهش که من و بچه تب دار رو گذاشتی و کجا رفتی آخه
یازده و نیم اومد خونه و دخترک رو بردیم اورژانس بیمارستان.اونجا تبش کشیده بود پایین و دکتر معاینه کرد و گفت نه گلو و نه گوش هاش حتی ملتهب هم نیستن
خوشحال و خندون اومدیم خونه و شام خوردیم و خوابیدیم ،تب دختر کوچولوم باز رفت بالا بروفن دادم پاشویه کردم پایین نیومد یهو شروع کرد لرزیدن جوری که فکر کردم تشنجه حاا فکر می کردم شاید ضعف کرده باشه میگم بیا چیزی بخور میگه نیمیخوام
سریع بردیمش اورژانس (نگم از حرف هایی که از شوهر شنیدم این وسط جوری که یه آیت الکرسی رو نتونستم تو مسیر بخونم و قلبم هنوز درد میاد) اونجا گفتن دمای بدنش چهل و یک درجه است!!!! و سریع دما رو آوردن پایین و دخترم شروع کرد به شعر خوندن و پرستارها میگفتن خیلی با استعداده و حتما پیگیری کنین کسی میشه واسه خودش و شوهرم هم به من چیزی میگفت و دو تا هم منو زد... گفت فردا صبح حق نداری ببینیش دیگه و از این حرف ها
آزمایش ادرار (با سوند) و خون ازش گرفتن و نتیجه شد سه شب بستری شدن تو بیمارستن و عفونت سینوس ها
ظهر عاشورا اومدیم خونه دیگه
عصرش هم رفتیم امامزاده