سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۱۴ ب.ظ
خودسانسوری
دلم میخواد انقد بنویسم که دستم خسته شه و کیبورد داغ کنه ولی اینکارو نمیکنم چرا؟ چون میترسم کسی منو بشناسه ،کسی صدامو بشنوه ،حرفها و فکرهامو بخونه... منظورم از کسی کسیه که منو بشناسه
میخوام از آبجی و نامزدش بگم از خودم و دخترک و شوهرم ،از مامانم ،از آبجی بزرگه از خانواده شوهرم از کارم از فکرهام برا فردا و فرداها ولی اینجا هم زبونمو بستم و قلمم رو
چقد دلم یه دوست میخواد ولی وقتی به رابطه داشتن و چگونگیش فکر میکنم بیخیالش میشم
کاس شوهرم همراهتر بود کاش اعتمادم بهش بیشتر بود ...
فعلا که اه به همه چی
۹۸/۰۶/۰۵